
انوری
غزل شمارهٔ ۱۹۶
۱
زیر بار غمی گرفتارم
کاندرو دم زدن نمیآرم
۲
عمر و عیشم به رنج میگذرد
من از این عمر و عیش بیزارم
۳
در تمنای یک دمی بیغم
همه شب تا به روز بیدارم
۴
تا غمت میکشد گریبانم
دامنت چون ز دست بگذارم
۵
حاصل دولت جوانی خویش
دامنی پر ز آب و خون دارم
تصاویر و صوت



نظرات