انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۲۰۵

۱

یارم تویی به عالم یار دگر ندارم

تا در تنم بود جان دل از تو برندارم

۲

دل برندارم از تو وز دل سخن نگویم

زان دل سخن چه گویم کز وی خبر ندارم

۳

دارم غم تو دایم با جان و دل برابر

زیرا که جز غم تو چیزی دگر ندارم

۴

هر ساعتی فریبم دل را به عشوهٔ تو

گویی که عشوهٔ تو یک یک ز بر ندارم

۵

گفتی که صبر بگزین تا کام دل بیابی

صبر از چنان جمالی نشگفت اگر ندارم

۶

صبرم چگونه باشد از عشق ماهرویی

کاندر زمانه کس را زو دوستر ندارم

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۶۲
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۵۳۷
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۳۲

نظرات

user_image
کسرا
۱۳۹۴/۰۴/۱۴ - ۱۴:۵۸:۵۸
مرهبا به حاج آقا انوری بابت بیت اول... بسیار زیبا بود... روحتون شاد...