انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۲۱۲

۱

دل رفت و این بتر بر دلبر نمی‌رسم

کان می‌کنم ولیک به گوهر نمی‌رسم

۲

درویش حال کرد غم عشق او مرا

زان در وصال یار توانگر نمی‌رسم

۳

باغ وصال را به همه حال‌ها درست

گمره شدم ز هجر بدان در نمی‌رسم

۴

دارد وصال یار یکی پایهٔ بلند

آری مرا چه جرم بود بر نمی‌رسم

۵

هجران یار هست مرا گر وصال نیست

با او بساختم چو به دیگر نمی‌رسم

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۶۵
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۳۴
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۵۴۰

نظرات

user_image
حانیه
۱۳۹۷/۰۲/۰۶ - ۰۹:۳۱:۵۹
هجران یار هست مرا گر وصال نیستبا او بساختم چو به دیگر نمی‌رسمقناعت یا نیمه پر لیوان رو دیدن؟