انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۲۱۵

۱

نو به نو هر روز باری می‌کشم

بار نبود چون ز یاری می‌کشم

۲

ناشکفته زو گلی هرگز مرا

هر زمان زو رنج خاری می‌کشم

۳

گر بلایش می‌کشم عیبم مکن

کین بلا آخر به کاری می‌کشم

۴

زحمت سرمای سرد از ماه دی

بر امید نوبهاری می‌کشم

۵

عشق هر دم در میانم می‌کشد

گرچه خود را بر کناری می‌کشم

۶

کار من روزی شود همچون نگار

کاین غم از بهر نگاری می‌کشم

۷

فخر وقت خویشتن دانم همی

اینکه از خصمانش عاری می‌کشم

۸

بار او نتوان کشید از هجر و وصل

پس مرا این بس که باری می‌کشم

۹

تو مرا گویی کشیدی درد و غم

من چه می‌گویم که آری می‌کشم

تصاویر و صوت

دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۵۴۲
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۶۶
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۳۴

نظرات