انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۲۲۱

۱

ترا من دوست می‌دارم ندانم چیست درمانم

نه روی هجر می‌بینم نه راه وصل می‌دانم

۲

نپرسی هرگز احوالم نسازی چارهٔ کارم

نه بگذاری که با هرکس بگویم راز پنهانم

۳

دلم بردی و آنگاهی به پندم صبر فرمایی

مکن تکلیف ناواجب که بی‌دل صبر نتوانم

۴

اگر با من نخواهی ساخت جانم همچو دل بستان

که بی‌وصل تو اندر دل وبال دل بود جانم

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۶۷
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۳۶
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۵۴۵

نظرات