انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۲۲۲

۱

از عشقت ای شیرین صنم گرچه به سر برمی‌زنم

نه یار دیگر می‌کنم نه رای دیگر می‌زنم

۲

تو شاه خوبانی و من تا روز بر رخسار خود

هر شب به دارالضرب غم بر نام تو زر می‌زنم

۳

تا شد دلم آویخته در حلقهٔ زلفین تو

سر از هوای دلبران چون حلقه بر در می‌زنم

۴

دل برد و دامن درکشید تا پای‌بند وصل تو

هرشب دو دست از هجر غم تا روز بر سر می‌زنم

تصاویر و صوت

دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۵۴۶
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۶۸
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۳۷

نظرات

user_image
محمد مهدی مفیدی
۱۳۹۱/۰۴/۲۳ - ۰۷:۵۴:۰۳
وزن در مصراع اول مشکل دارد. اصل را نمیدانمولی اگر "بر" اول به "به" بدل شود مشکل وزن بر طرف میشود.