
انوری
غزل شمارهٔ ۲۲۲
۱
از عشقت ای شیرین صنم گرچه به سر برمیزنم
نه یار دیگر میکنم نه رای دیگر میزنم
۲
تو شاه خوبانی و من تا روز بر رخسار خود
هر شب به دارالضرب غم بر نام تو زر میزنم
۳
تا شد دلم آویخته در حلقهٔ زلفین تو
سر از هوای دلبران چون حلقه بر در میزنم
۴
دل برد و دامن درکشید تا پایبند وصل تو
هرشب دو دست از هجر غم تا روز بر سر میزنم
تصاویر و صوت



نظرات
محمد مهدی مفیدی