
انوری
غزل شمارهٔ ۲۲۹
۱
دل را به غمت نیاز میبینم
کارت همه کبر و ناز میبینم
۲
وان جامه که دی وصل ما بودی
اکنون نه بر آن طراز میبینم
۳
صد گونه زیان همی پدید آید
سرمایهٔ دل چو باز میبینم
۴
آنرا که فلک همی کند نازش
او را به تو هم نیاز میبینم
۵
هین چند که زلف گردهٔ تو
بر دست غمت دراز میبینم
تصاویر و صوت



نظرات