انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۲۳

۱

حسن را از وفا چه آزارست

که همه ساله با جفا یارست

۲

خود وفا را وجود نیست پدید

وین که در عادتست گفتارست

۳

از برون جهان وفا هم نیست

کاثرش ز اندرون پدیدارست

۴

چه وفا این چه ژاژ می‌گویم

که ازو حسن را چه آزارست

۵

تا مصاف وفا شکسته شدست

علم عافیت نگونسارست

۶

عشق را عافیت به کار نشد

لاجرم کار عاشقان زارست

۷

دست در کار عافیت نشود

هر کجا عشق بر سر کارست

۸

عشق در خواب و عاشقان در خون

دایه بی‌شیر و طفل بیمارست

۹

آرزو می‌پزیم چتوان کرد

سود ناکرده سخت بسیارست

۱۰

اینکه امروز بر سر گنجی

پای فردات بر دم مارست

۱۱

انوری از سر جهان برخیز

که نه معشوقهٔ وفادارست

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۰۱
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۴۳۴
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۷۴

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۸/۰۳ - ۰۷:۱۳:۱۱
بجز پدید لغت پدیش را هم داریم که در پارسی سغدی است و به کاربردن آن در پارسی امروزی ایران برای manifest خردمندانه می نماید .پدیشیدن / to manifest پدیشگران/ manifestersپدیشش بالینی / clinical manifestations
user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۸/۰۳ - ۰۷:۲۰:۲۴
واژه ی مصاف در عربی چنانکه آشکار است از صف درست شده است یعنی همان صف کشیدن دو سپاه رو بروی هم برای نبرد . به پارسی رزم به معنای جنگ است ولی این رزم با رزگ ( لکی و لری به معنای صف و ترتیب ) و پارسی رده و رج همریشه است .یعنی اینجا هم رزم به معنی در ترتیب و صف ایستادن برای نبرد است . از میان حکیمان بزرگوارمان نظامی گنجوی آزرم را برای انصاف و نه برای شرم بکار برده است یعنی اینکه این بزرگوار نیک به ریشه ی رزم و پیوندش با رج و رزگ و رده آگاه بوده است . ( رحمت بر آن تربت پاک باد ) اما واژه ی نبرد با کمی تیز بینی ورد به معنای جنگ را هنوز حفظ کرده است که با همان war انگلیسی همریشه است .