انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۲۳۳

۱

تا رخت دل اندر سر زلف تو نهادیم

بر رخ ز غم عشق تو خونابه گشادیم

۲

در کار تو جان را به جفا نیست گرفتیم

در راه تو رخ را به وفاراست نهادیم

۳

در آرزوی روی تو از دست برفتیم

واندر طلب وصل تو از پای فتادیم

۴

چون فتنهٔ دیدار تو گشتیم به ناکام

در بندگی روی تو اقرار بدادیم

۵

تا بستهٔ بند اجل خویش نگردیم

از بند غم عشق تو آزاد مبادیم

۶

نی‌نی به اجل هم نرهیم از غم عشقت

با عشق تو میریم که با عشق تو زادیم

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۷۲
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۵۵۲
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۴۰

نظرات