انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۲۳۷

۱

درمان دل خود از که جویم

افسانهٔ خویش با که گویم

۲

تخمی که نروید آن چه کارم

چیزی که نیابم آن چه جویم

۳

آورد فراق زردرویی

دور از رخت ای صنم به رویم

۴

ای یوسف عصر بی‌رخ تو

بیت‌الاحزان شدست کویم

۵

اندر ره حرص با دو همراه

چون بیم و امید چند پویم

۶

من تشنه بر آن لبم وگر چند

بر چهره همی رود دو جویم

۷

بی‌سنگ شدم ز فرقت آری

وقتست اگرنه سنگ و رویم

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۷۳

نظرات

user_image
یاسین
۱۳۹۵/۰۸/۰۷ - ۲۱:۱۹:۵۳
ای یوسف عصر بی‌رخ توبیت‌الاحزان شدست کویم