انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۲۴

۱

معشوقه به رنگ روزگارست

با گردش روزگار یارست

۲

برگشت چو روزگار و آن نیز

نوعی ز جفای روزگارست

۳

بس بوالعجب و بهانه‌جویست

بس کینه‌کش و ستیزه‌کارست

۴

این محتشمیست با بزرگی

گر محتشم و بزرگوارست

۵

بوسی ندهد مگر به جانی

آری همه خمر با خمارست

۶

در باغ زمانه هیچ گل نیست

وان نیز که هست جفت خارست

۷

ای دل منه از میان برون پای

هر چند که یار بر کنارست

۸

امید مپز، از آنکه مردم

نومیدترست، امیدوارست

۹

هر چند شمار کار فردا

کاریست که آن نه در شمارست

۱۰

بتوان دانست هر شب از عمر

آبستن صد هزار کارست

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۰۱

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۸/۰۳ - ۰۷:۲۷:۳۴
بهانه جو را کنار بهانه انگیز باید به خاطر بسپاریم . نظامی در هفت پیکر چندبار عذرانگیز را به کار برده است یکی از صفت های بزرگان پنداشته است یعنی هنگامیکه کهتری لغزشی بکند مهتر گونه ای اورا بازخواست بکند که کهتر به بهانه ای دست بیابد و از واخواست برهد ! این همه ریز و درشت معنا در شعر نظامی واقعا یکتا و بینظیر است. برای نمونه شاگردی دیر به دبستان بیاید و آموزگار برای بازخواست بگوید چرا دیر کردی نکند گرفتار کارهای خانواده ات بودی ؟ خود بخود شاگرد از بازخواست رهیده است . عذرانگیزی از صفات خداوند به شمار می اید .