انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۲۴۸

۱

ز من برگشتی ای دلبر دریغا روزگار من

شکستی عهد من یکسر دریغا روزگار من

۲

دلم جفت عنا کردی به هجرم مبتلا کردی

وفا کردم جفا کردی دریغا روزگار من

۳

دلم در عشق تو خون شد خروش من به گردون شد

امید من دگرگون شد دریغا روزگار من

۴

تو با من دل دگر کردی به شهر و ده سمر کردی

شدی بار دگر کردی دریغا روزگار من

تصاویر و صوت

دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۵۶۰
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۴۴
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۷۶

نظرات

user_image
حسین
۱۳۹۶/۱۲/۱۵ - ۲۲:۴۶:۵۷
سمر درسته یا سفر؟"به شهر و ده سفر کردی"
user_image
برنادت
۱۳۹۸/۰۵/۱۱ - ۰۴:۴۰:۳۷
وااااا !!!!دوستم، سمر یعنی داستان و قصه و افسانه.به یاد بیار :ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شودوین راز سر به مهر به عالم سمر شود