
انوری
غزل شمارهٔ ۲۴۹
۱
ای باد صبحدم خبری ده ز یار من
کز هجر او شدست پژولیده کار من
۲
او بود غمگسار من اندر همه جهان
او رفت و نیست جز غم او غمگسار من
۳
بیکار نیستم که مرا عشق اوست کار
بییار نیستم چو غمش هست یار من
۴
هرگونهای شمار گرفتم ز روز وصل
هرگز نبود فرقت او در شمار من
۵
کو آن کسی که کرد شکایت ز روزگار
تا بنگرد به روز من و روزگار من
۶
پرخون دل و کنار همی خوانم این غزل
بربود روزگار ترا از کنار من
تصاویر و صوت



نظرات