
انوری
غزل شمارهٔ ۲۵۱
۱
ایمن ز عارض تو این خط سیاه تو
گویی که به روم آمد از زنگ سپاهِ تو
۲
بر غبغبِ چون سیمت از خطِ سیه گویی
مشک است طرازنده بر طرهٔ ماه تو
۳
تا ابرِ تو را دیدم بر گردِ مهِ روشن
چون رعد همی نالم هر لحظه ز ماهِ تو
تصاویر و صوت



نظرات
علی
آرمین شکری اصیل