
انوری
غزل شمارهٔ ۲۵۵
۱
جرم رهی دوستی روی تو
آفت سودای دلش موی تو
۲
دل نفس عشق تو تنها زند
در همه دلها هوس روی تو
۳
ناوک غمزه مزن آندان که او
کشتهٔ هر غمزدهٔ خوی تو
۴
هست بسی یوسف یعقوب رنگ
پیرهنی کوست درو بوی تو
۵
از در خود عاشق خود را مران
رحم کن انگار سگ کوی تو
تصاویر و صوت



نظرات