
انوری
غزل شمارهٔ ۲۵۹
۱
ای رخت رشکِ آفتاب شده
آفتاب از رخت به تاب شده
۲
آفتابیست آن دو عارضِ تو
زلفِ تو پیشِ او نقاب شده
۳
زود بینم ز تیرِ غمزهیِ تو
عالمی سربهسر خراب شده
۴
گرچه هست ای پریوشِ مهرو
بتگری را رخت مآب شده
۵
هست بر آتشِ غمِ هجرت
جگرِ انوری کبابشده
تصاویر و صوت



نظرات