
انوری
غزل شمارهٔ ۲۶۲
۱
سهل میگیرم چو با ما کردهای
گرچه میگیرم که عمدا کردهای
۲
من خود از سودای تو سرگشتهام
هر زمان با من چه صفرا کردهای
۳
کشتی صبرم شکسته از غمت
چشمم از خونابه دریا کردهای
۴
جان نخواهم برد امروز از تو من
وصل را چون وعده فردا کردهای
۵
ناز دیگر میکنی هر ساعتی
شادباش احسنت زیبا کردهای
۶
روی خوبت را بسی پشتی ز موست
این دلیریها از آنجا کردهای
۷
انوری چون در سر کار تو شد
بر سر خلقش چه رسوا کردهای
تصاویر و صوت



نظرات