
انوری
غزل شمارهٔ ۲۶۵
۱
تا که دستم زیر سنگ آوردهای
راستی را روز من شب کردهای
۲
از غم عشق تو دل خون میخورد
وای آن مسکین که با او خوردهای
۳
یک به ریشم کم کن از آهنگ جور
گرنه با ایام در یک پردهای
۴
دل همی دزدی و منکر میشوی
بازیی نیکو به کو آوردهای
۵
با چنین دست اندرین بازی مگر
سالها این نوع می پروردهای
۶
انوری دم درکش و تسلیم کن
کین ستم بر خویشتن خود کردهای
تصاویر و صوت



نظرات
یاسین
علی