انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۲۸۷

۱

گرفتم کز غم من غم نداری

عفاک‌الله دروغی هم نداری

۲

به بند عشوه پایم بسته می‌دار

کز این سرمایه باری کم نداری

۳

به دشنامی که دشمن را بگویند

دلم در دوستی خرم نداری

۴

برو کاندر ستمکاری چو عالم

نظیری در همه عالم نداری

۵

مرا گویی چو زین دستی که هستی

چرا پای دلت محکم نداری

۶

جواب راست چون دانی که تلخ است

لب شیرین چرا بر هم نداری

۷

دلم در دست تست آخر مرا نیز

در این یک ماجرا محرم نداری

۸

بدیدم گرچه درد انوری را

تویی مرهم تو هم مرهم نداری

تصاویر و صوت

دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۵۸
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۸۹

نظرات