
انوری
غزل شمارهٔ ۲۸۸
۱
یک دم به مراعات دلم گرم نداری
یک ذره مرا حرمت و آزرم نداری
۲
من دوست ندارم که ترا دوست ندارم
تو شرم نداری که ز من شرم نداری
۳
این مرکب بیداد تو توسن چو دل تست
وانرا چو بر خویش چرا نرم نداری
۴
در دفتر تندی و درشتی که همانا
یک سوره برآید که تو آن برم نداری
تصاویر و صوت



نظرات