انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۲۹

۱

امید وصل تو کاری درازست

امید الحق نشیبی بی‌فرازست

۲

طمع را بر تو دندان گرچه کندست

تمنا را زبان باری درازست

۳

ره بیرون شد از عشقت ندانم

در هر دو جهان گویی فرازست

۴

به غارت برد غمزه‌ت یک جهان جان

لبت را گو که آخر ترکتازست

۵

در این ماتم‌سرا یعنی زمانه

بسا عید و عروسی کز تو بازست

۶

نگویی کاین چنین عید و عروسی

طرب در روزه عشرت در نمازست

۷

حدیث عافیت یکبارگی خود

چنان پوشیده شد گویی که آزست

۸

نیاز ای انوری بس عرضه کردن

که معشوق از دو گیتی بی‌نیازست

تصاویر و صوت

دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۷۶
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۰۳

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۸/۰۳ - ۱۸:۲۵:۲۴
نشیب = نی + شیب / شیب رو به پایین نهادن = نی + هادن / گذاشتن روی زمین