انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۲۹۹

۱

گر من اندر عشقِ تو جز درد یاری دارمی

هر زمانی تازه با وصلِ تو کاری دارمی

۲

ور نکردی خوار تیمار توام در چشم خلق

وز غم و تیمار تو تیمارداری دارمی

۳

هم ز باغ وصل تو روزی گلی می‌چیدمی

گرنه هردم از فلک بر دیده خاری دارمی

۴

نیستی فریاد من چندین ز جور روزگار

گر چو دیگر مردمان خوش روزگاری دارمی

۵

نالهٔ من هر شبی کم باشدی از آسمان

در غمت گر جز کواکب غمگساری دارمی

۶

چون نمی‌گیرد قراری کار من با وصل تو

کاشکی چون عاقلان باری قرار دارمی

۷

روزم از عشقت چو شب تاریک بگذشتی اگر

جز لقب از نور رویت یادگاری دارمی

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۹۳
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۵۸۸
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۵۹

نظرات

user_image
سینا
۱۳۹۸/۱۱/۰۹ - ۱۰:۱۱:۵۵
توضیح بیت پنجم: اگر در غمت به جز ستارگان غمگساری داشتم ناله ام به آسمان نمی رسید. توضیح بیت آخر: (مگر) روزم از عشقت تاریک میگذشت اگر به جز لقبم (انوری) از نور رویت به من یادگار دیگری هم می دادی؟