
انوری
غزل شمارهٔ ۳
۱
ای کرده خجل بتان چین را
بازار شکسته حور عین را
۲
بنشانده پیاده ماه گردون
برخاسته فتنهٔ زمین را
۳
مگذار مرا به ناز اگر چند
خوب آید ناز نازنین را
۴
منمای همه جفا گه مهر
چیزی بگذار روز کین را
۵
دلداران بیش از این ندارند
با درد قرین چو من قرین را
۶
هم یاد کنند گه گه آخر
خدمتگاران اولین را
۷
ای گم شده مه ز عکس رویت
در کوی تو لعبتان چین را
۸
این از تو مرا بدیع ننمود
من روز همی شمردم این را
۹
سیری نکند مرا ز جورت
چونان که ز جود مجد دین را
تصاویر و صوت



نظرات
امین کیخا
امین کیخا
آزادبخت