انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۳

۱

ای کرده خجل بتان چین را

بازار شکسته حور عین را

۲

بنشانده پیاده ماه گردون

برخاسته فتنهٔ زمین را

۳

مگذار مرا به ناز اگر چند

خوب آید ناز نازنین را

۴

منمای همه جفا گه مهر

چیزی بگذار روز کین را

۵

دلداران بیش از این ندارند

با درد قرین چو من قرین را

۶

هم یاد کنند گه گه آخر

خدمتگاران اولین را

۷

ای گم شده مه ز عکس رویت

در کوی تو لعبتان چین را

۸

این از تو مرا بدیع ننمود

من روز همی شمردم این را

۹

سیری نکند مرا ز جورت

چونان که ز جود مجد دین را

تصاویر و صوت

دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۶۸
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۳۹۴
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۴۲۳

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۷/۲۶ - ۱۷:۲۴:۵۹
در کتاب ریشه شناسی علی نورایی حور را از هورست فارسی دانسته است یعنی کسی که اندامهایش خوب رسته و گوالیده شده است . حرباء هم به معنای آفتاب پرست هوربان است یعنی پاسبان هور و خورشید ( همانجا )
user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۷/۲۶ - ۱۷:۲۸:۴۱
نشستن و نشاندن را که داریم هیچ نشاختن و نشازیدن را هم داریم در همه نی یعنی پایین .مانند نهادن و نشیمن .در کتاب ریشه شناسی دکتر منوچهر آریان پور برای اسکان لغت نشیمند را آورده است .
user_image
آزادبخت
۱۴۰۰/۰۲/۰۶ - ۱۱:۳۰:۵۲
پیش از سعدی غزل شاهکار کم گفته شده این یکی از بهترین غزلهای انوریست و بسیار سعدیانه است