انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۳۰۱

۱

بختی نه بس مساعد یاری چنان که دانی

بس راحتی ندارم باری ز زندگانی

۲

ای بخت نامساعد باری تو خود چه چیزی

وی یار ناموافق آخر تو با که مانی

۳

جانی خراب کردم در آرزوی رویت

روزم سیاه کردی دردا که می‌ندانی

۴

گفتی ز رفتن آمد آنکه بدی برویت

بایست طیره‌رویی رو جان که ننگ جانی

۵

عمری به باد دادم اندر پی وصالت

تا خود چه‌گونه باشد احوال این جهانی

تصاویر و صوت

دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۵۸۹
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۹۳
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۶۱

نظرات