
انوری
غزل شمارهٔ ۳۰۴
۱
ای غایت عیش این جهانی
ای اصل نشاط و شادمانی
۲
گر روح بود لطیف روحی
ور جان باشد عزیز جانی
۳
گفتی که چگونهای تو بیما
دور از تو بتا چنان که دانی
۴
از درد تو سخت ناتوانم
رنجی برگیر اگر توانی
۵
کردیم به پرسشی قناعت
زین بیش همی مکن گرانی
۶
گر دسترسی بدی به بوسی
کاری بودی هزارگانی
تصاویر و صوت


نظرات