
انوری
غزل شمارهٔ ۳۱۱
۱
از من ای جان روی پنهان میکنی
تا جهان بر من چو زندان میکنی
۲
آشکارا گشت رازم تا ز من
خندهٔ دزدیده پنهان میکنی
۳
خون دلهای عزیزان ریختن
گرچه دشوارست آسان میکنی
۴
زهره کی دارد به کردن هیچکس
آنچه تو از مکر و دستان میکنی
۵
هرچه ممکن گردد از جور و جفا
با دل مسکین من آن میکنی
تصاویر و صوت



نظرات