انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۳۱۴

۱

دوستا گر دوستی گر دشمنی

جان شیرین و جهان روشنی

۲

در سر کار تو کردم دین و دل

انده جانست وان در می‌زنی

۳

برنیارم سر گرم در سرزنش

ساعتی صد بار در پای افکنی

۴

تا همی دانی که در کار توام

رغم را پیوسته در خون منی

۵

چند گویی خونت اندر گردنت

بس به سر بیرون مشو گر کردنی

۶

با منت چندین چه باید کارزار

چون مصاف من ببوسی بشکنی

۷

چون فلک با انوری توسن نگشت

مردمی کن درگذر زین توسنی

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۹۸
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۵۹۶
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۶۰

نظرات