انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۳۸

۱

عشق تو دل را نکو پیرایه‌ایست

دیده را دیدار تو سرمایه‌ایست

۲

تیر مژگان ترا خون ریختن

در طریق عشق کمتر پایه‌ایست

۳

از وفا فرزند اندوه ترا

دل ز مادر مهربانتر دایه‌ایست

۴

بنده گشت از بهر تو دل دیده را

گرچه دل را دیده بد همسایه‌ایست

۵

زان مرا وصلت به دست هجر داد

کز پی هر آفتابی سایه‌ایست

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۰۷
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۷۸

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۸/۰۸ - ۱۹:۳۰:۳۸
اندوه به پارسی فَرَم را هم دارد که فرمرست به معنی کسی که از اندوه لاغر شده است واژه ی زیبنده ای از آن است به کردی هم فرمیسک به معنای اشک شاید همریشه ی این واژه باشد . شاید برای کاشکسی فرمرست برابر خوبی باشد
user_image
امیرالملک
۱۴۰۲/۰۵/۱۰ - ۱۸:۱۳:۲۱
بنده گشت از بهر تو دل دیده را گرچه دل را دیده بد همسایه‌ایست قصد دارم مصراع دوم را با این بیت از رشید وطواط تشریح کنم: دیده گناه کرد که در تو نگاه کرد پس چون عقوبت از تو دل بی گناه راست؟