انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۳۹

۱

هرکس که غم ترا فسانه‌ست

دستخوش آفت زمانه‌ست

۲

هرکس که غم ترا میان بست

از عیش زمانه بر کرانه‌ست

۳

تو یار یگانه‌ای و بایست

یار تو که همچو تو یگانه‌ست

۴

عشق تو حقیقت است ای جان

معلوم دلی و در میانه‌ست

۵

در عشق تو صوفی‌ایم و ما را

دیگر همه عشقها فسانه‌ست

۶

ما را دل پر غمست و گو باش

اندی که دل تو شادمانه‌ست

۷

درد دل ما ز هجر خود پرس

هجران تو از میان خانه‌ست

۸

دارم سخنی هم از تو با تو

مقصود تویی سخن بهانه‌ست

۹

به زین غم کار دوستان خور

وین پند شنو که دوستانه‌ست

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۰۷
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۴۴۴

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۸/۰۸ - ۱۹:۳۲:۵۴
دوستانه به کنار دوستگانی و دوستگانه را هم داریم یعنی toast , به یاد کسی باده خوردن و با نام کسی جامگیر شدن .