انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۴۱

۱

دل بی‌تو به صدهزار زاریست

جان در کف صدهزار خواریست

۲

در عشق تو ز اشک دیده دل را

الحق ز هزار گونه یاریست

۳

در راه تو خوارتر ز خاکم

ای بخت بد این چه خاکساریست

۴

کردیم به کام دشمن ای دوست

دانم که نه این ز دوستاریست

۵

هجران سیه‌گر توام کشت

این نیز هم از سپیدکاریست

تصاویر و صوت

دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۴۴۵
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۷۹
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۰۷

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۸/۰۸ - ۱۹:۴۰:۵۷
ریا به پارسی چند لغت زیبا دارد . یکی نامکامی یعنی برای نام در آوردن کام و آرزو داشتن . دیگر پارسانمایی و سوم همین لغت سپیدکاری که انوری به کار برده است
user_image
کاظم ایاصوفی
۱۳۹۹/۰۲/۳۰ - ۲۰:۴۱:۳۶
مصراع اول بیت سوم خاکم صحیح است