انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۴۳

۱

از تو بریدن صنما روی نیست

زانکه چو رویت به جهان روی نیست

۲

تا تو ز کوی تو برون رفته‌ای

کوی تو گویی که همان کوی نیست

۳

گرچه غمت کرد چو مویی مرا

فارغم از عشق تو یک موی نیست

۴

روی ترا ماه نگویم از آنک

ماه چو آن عارض دلجوی نیست

۵

زلف ترا مشک نخوانم از آنک

مشک بدان رنگ و بدان بوی نیست

۶

چون لب تو بادهٔ خوش رنگ نه

چون رخ تو لالهٔ خود روی نیست

۷

زلف تو چوگان و دلم گوی اوست

کیست که چوگان ترا گوی نیست

۸

طعنهٔ بدگوی نباشد زیانش

هرکه ورا دلبر بدخوی نیست

۹

انوری از خوی بد تست خوار

از سخن دشمن بدگوی نیست

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۰۸
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۴۴۶
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۸۱

نظرات