
انوری
غزل شمارهٔ ۴۷
۱
در همه مملکت مرا جانیست
هر زمان پایبند جانانیست
۲
در کنارم به جای دمسازی
تا سحرگه ز دیده طوفانیست
۳
در کجا میخورد مرا غم عشق
در همه خانهام یکی تا نیست
۴
یک دم از درد عشق ناساید
دادم انصاف رنجکش جانیست
۵
گفتم او را که صبر کن که به صبر
هر غمی را که هست پایانیست
۶
این همه هست کاشکی باری
کار او را سری و سامانیست
تصاویر و صوت



نظرات