انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۵۰

۱

یار با من چون سر یاری نداشت

ذره‌ای در دل وفاداری نداشت

۲

عاشقان بسیار دیدم در جهان

هیچ‌کس کس را بدین خواری نداشت

۳

جان به ترک دل بگفت از بیم هجر

طاقت چندین جگرخواری نداشت

۴

تا پدید آمد شراب عشق تو

هیچ عاشق برگ هشیاری نداشت

۵

دل ز بی‌صبری همی زد لاف عشق

گفت دارم صبر پنداری نداشت

۶

بار وصلش در جهان نگشاد کس

کاندرو در هجر سرباری نداشت

۷

درد چشم من فزون شد بهر آنک

توتیای از صبر پنداری نداشت

تصاویر و صوت

دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۴۴۹
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۱۰
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۸۱

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۸/۰۹ - ۰۸:۴۳:۰۴
جگر واژه ای است که در بسیاری از زبانهای هندی اروپایی دیده می شود البته با کم و بیشی هایی که باید با ریزبینی نگریسته شود یک نمونه از آنها ایکرا است .ایکرا به زبان روسی یعنی جگر که البته به جیگر بیشتر می ماند تنها یک ج از آغازش زدوده شده است . به پهلوی این ج در جگر نبوده است و یگر گفته می شده است . درست مانند یاتو که جادو بوده است .