
انوری
غزل شمارهٔ ۵۲
۱
رایت حسن تو از مه برگذشت
با من این جور تو از حد درگذشت
۲
آتش هجر توام خوش خوش بسوخت
آب اندوه توام از سر گذشت
۳
نگذرد بر هیچ کس از عاشقان
آنچ دوش از عشق بر چاکر گذشت
۴
گریهٔ من شور در عالم فکند
نالهٔ من از فلک برتر گذشت
۵
دوش باز آمد خیالت پیش من
حال من چون دید از من درگذشت
۶
دیدهام در پای او گوهر فشاند
تا چو میبگذشت بر گوهر گذشت
۷
درگذشت اشک من از یاقوت سرخ
گرچه در زردی رخم از زر گذشت
۸
پایهٔ حسنت به هر شهری رسید
لشکر عشقت به هر کشور گذشت
تصاویر و صوت



نظرات
امین کیخا