
انوری
غزل شمارهٔ ۶
۱
گر باز دگرباره ببینم مگر اورا
دارم ز سر شادی بر فرق سر او را
۲
با من چو سخن گوید جز تلخ نگوید
تلخ از چه سبب گوید چندین شکر او را
۳
سوگند خورم من به خدا و به سر او
کاندر دو جهان دوست ندارم مگر او را
۴
چندان که رسانید بلاها به سر من
یارب مرسان هیچ بلایی به سر او را
۵
هر شب ز بر شام همی تا به سحرگه
رخساره کنم سرخ ز خون جگر او را
تصاویر و صوت



نظرات
امین کیخا
امین کیخا
دکتر ترابی