
انوری
غزل شمارهٔ ۶۷
۱
مرا تا کی فلک رنجور دارد
ز روی دلبرم مهجور دارد
۲
به یک باده که با معشوق خوردم
همه عمرم در آن مخمور دارد
۳
ندانم تا فلک را زین غرض چیست
که بیجرمی مرا رنجور دارد
۴
دو دست خود به خون دل گشادست
مگر بر خون من منشور دارد
تصاویر و صوت



نظرات
امین کیخا