
انوری
غزل شمارهٔ ۶۹
۱
جان نقش رخ تو بر نگین دارد
دل داغ غم تو بر سرین دارد
۲
تا دامن دل به دست عشق تست
صد گونه هنر در آستین دارد
۳
چشم تو دلم ببرد و میبینم
کاکنون پی جان و قصد دین دارد
۴
وافکنده کمان غمزه در بازو
تا باز چه فتنه در کمین دارد
۵
گویی که سخن مگوی و دم درکش
انصاف بده که برگ این دارد
۶
تا چند که پوستین به گازر ده
خرم دل آنکه پوستین دارد
۷
در باغ جهان مرا چه میبینی
جز عشق تویی که در زمین دارد
۸
در خشک و تر انوری به صد حیلت
در فرقت تو دلی حزین دارد
تصاویر و صوت



نظرات
امین کیخا