انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۷۲

۱

تا کار مرا وصل تو تیمار ندارد

جز با غم هجر تو دلم کار ندارد

۲

بی‌رونقی کار من اندر غم عشقت

کاریست که جز هجر تو بر بار ندارد

۳

دارد سر خون ریختنم هجر تو دانی

هجر تو چنین کار به بیگار ندارد

۴

گویی که ندارد به تو قصدی تو چه دانی

این هست غم هجر تو نهمار ندارد

۵

با هجر تو گفتم که چه خیزد ز کسی کو

از گلبن ایام نه گل خار ندارد

۶

گفتی که چو دل جان بده انکار نداری

جانا تو نگوییش که انکار ندارد

۷

چون می‌ننیوشد سخن انوری آخر

یک ره تو بگو گفت ترا خوار ندارد

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۱۷
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۸۹
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۴۶۱

نظرات