انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۷۴

۱

دلم را انده جان می‌ندارد

چنان کاید جهانی می‌گذارد

۲

حدیث عشق باز اندر فکندست

دگر بارش همانا می‌بخارد

۳

چه گویم تا که کاری برنسازد

چه سازم تا که رنگی برنیارد

۴

چه خواهد کرد چندین غم ندانم

که جای یک غم دیگر ندارد

۵

به زاری گفتمش در صبر زن دست

اگر عشقت به دست غم سپارد

۶

مرا گفتا ترا با کار خود کار

مسلمان، مردم این را دل شمارد

۷

بنامیزد دلم در منصب عشق

به آیین شغل‌هایی می‌گذارد

تصاویر و صوت

دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۸۶
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۴۶۲
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۱۷

نظرات

user_image
نردشیر
۱۴۰۱/۰۶/۲۶ - ۱۳:۲۹:۵۷
بنامیزد...