انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۷۷

۱

بتی دارم که یک ساعت مرا بی‌غم بنگذارد

غمی کز وی دلم بیند فتوح عمر پندارد

۲

نصیحت‌گو مرا گوید که برکن دل ز عشق او

نمی‌داند که عشق او رگی با جان من دارد

۳

دلم چون آبله دارد دگر عشق فدا بر کف

مگر از جان به سیر آمد دلم کش باز می‌خارد

۴

مرا گوید بیازارم اگر جان در غمم ندهی

چگویی جان بدان ارزد که او از من بیازارد

۵

نتابم روی از او هرگز اگرچه در غم رویش

مرا چرخ کهن هردم بلایی نو به روی آرد

تصاویر و صوت

دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۸۷
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۱۹

نظرات