انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۹۵

۱

چون کسی نیست که از عشق تو فریاد رسد

چه کنم صبر کنم گر ز تو بیداد رسد

۲

گر وصال تو به ما می‌نرسد ما و خیال

آرزو گر به گدایان نرسد یاد رسد

۳

چه رسیدست به لاله ز رخت جز حسرت

حسرت آنست که بر سوسن آزاد رسد

۴

خاک درگاه ترا سرمهٔ خود خواهم کرد

آری از خاک درت این قدرم باد رسد

۵

از تو هر روز غمی می‌طلبم از پی آنک

سیری دینه به امروز چه فریاد رسد

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۲۵
دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۴۷۴
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۹۴

نظرات

user_image
بهرام ناهد
۱۳۹۵/۰۹/۲۳ - ۰۱:۴۲:۵۰
در برنامه یک شاخه گل شماره 343 ، "عشق" در مصراع اوت بیت اول ، "جور" خوانده شده. که به نظر بنده با مصراع دوم و کلمه :بیداد" تناسب بهتری دارد