
انوری
غزل شمارهٔ ۹۵
۱
چون کسی نیست که از عشق تو فریاد رسد
چه کنم صبر کنم گر ز تو بیداد رسد
۲
گر وصال تو به ما مینرسد ما و خیال
آرزو گر به گدایان نرسد یاد رسد
۳
چه رسیدست به لاله ز رخت جز حسرت
حسرت آنست که بر سوسن آزاد رسد
۴
خاک درگاه ترا سرمهٔ خود خواهم کرد
آری از خاک درت این قدرم باد رسد
۵
از تو هر روز غمی میطلبم از پی آنک
سیری دینه به امروز چه فریاد رسد
تصاویر و صوت



نظرات
بهرام ناهد