انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۹۷

۱

دردم فزود و دست به درمان نمی‌رسد

صبرم رسید و هجر به پایان نمی‌رسد

۲

در ظلمت نیاز بجهد سکندری

خضر طرب به چشمهٔ حیوان نمی‌رسد

۳

برخوان از آنکه طعمهٔ جانست هیچ تن

آنجا به پای عقل به جز جان نمی‌رسد

۴

جان داده‌ام مگر که به جانان خود رسم

جانم برون شدست و به جانان نمی‌رسد

۵

خوانی که خواجهٔ خرد از بهر جان نهاد

مهمان عقل بر سر آن خوان نمی‌رسد

۶

گفتم به میزبان که مرا زله‌ای فرست

گفتا هنوز نقل به دربان نمی‌رسد

۷

فتراک این سوار به تو کی رسد که خود

گردش هنوز بر سر سلطان نمی‌رسد

۸

طوفان رسید در غمت و انوری هنوز

قسمت سرای نوح به طوفان نمی‌رسد

تصاویر و صوت

دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۹۵
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۲۶

نظرات