
انوری
شمارهٔ ۱۱۷ - در مرثیهٔ مودودشاه و بیوفایی جهان
۱
جهان ز رفتن مودود شه موئید دین
به ما نمود مزاج و به ما نمود سرشت
۲
جریدهایست نهاد سیه سپید جهان
که روزگار درو جز قضای بد ننوشت
۳
چه سود از آنکه از این پیش خسروان کردند
زرزمگاه قیامت به بزمگاه بهشت
۴
چو عاقبت همه را تا به سنجر اندر مرو
شدست بستر خاک و شدست بالین خشت
۵
کدام جان که قضاش از ورای چرخ نبرد
کدام تن که فناش از فرود خاک نهشت
۶
بگو که خوشه آسانی از کجا چینم
که گاو چرخ از این تخم و بیخ هیچ نکشت
۷
بگو که جامهٔ آسایش از کجا پوشم
چو دوک زهره از این تاروپود هیچ نرشت
۸
مسافران بقا را چو نیست روی مقام
دوروزه منزل و آرامگه چه خوب و چه زشت
۹
خدای ناصر دین را بزرگ اجرای داد
که دهر خرد بساطی ز ملک در ننوشت
تصاویر و صوت



نظرات