
انوری
شمارهٔ ۱۳۹ - از کسی یخ خواهد
۱
ای خداوندی که هر کز خدمتت گردن کشید
از ره جنبش فلک در گردنش افکند فخ
۲
هم نکو خواهانت را دایم به روی تو نشاط
هم بداندیشانت را دایم به ... من زنخ
۳
ساحت آفاق را اکنون که فراش سپهر
از حزیران صدره گسترد و تموز و آب یخ
۴
بر سپهر اول از تاثیر نور آفتاب
حدت خوی از عذار مه فرو شوید وسخ
۵
میوها سر درکشند از شدت گرما به شاخ
ماهیان بیرون فتند از جوشش دریا به شخ
۶
وحش را گردد زبان در کام چون پشت کشف
طیر را گردد نفس در حلق چون پای ملخ
۷
در چنین گرما ز بختم هیچ سردی نی که نیست
جز یکی کان نسبتی دارد به من یعنی که یخ
تصاویر و صوت


نظرات