
انوری
شمارهٔ ۱۵۷ - شراب خواهد
۱
ای جهانی پر از مکارم تو
انوری در جهان ترا دارد
۲
چون قویدل بود به رحمت تو
هر زمان زحمتت همی آرد
۳
چکند گرچه نیست بر تو عزیز
خویشتن خوار مینپندارد
۴
بسکه کوشد که با تو دم نزند
کرمت خامشش بنگذارد
۵
مبرمی شرط شاعریست ولیک
بنده را زان شمار نشمارد
۶
اینک این مباینت حکمیست
که به انصاف حکم بگزارد
۷
اینکه او پشت دست میخاید
همه را پشت پای میخارد
۸
چه کنم قصه چون دراز کنم
عیش تلخم همی بیازارد
۹
آب چون آتشم فرست که باد
بر سرم خاک غم همی بارد
۱۰
آب انگور بوک سعی کند
تا غمم غوره در نیفشارد
تصاویر و صوت


نظرات