
انوری
شمارهٔ ۱۷۲ - در مدح پیروز شاه
۱
آنکه او دست و دلت را سبب روزی کرد
درگهت را در پیروزی و بهروزی کرد
۲
یافت از دست اجل جان گرامیش خلاص
هر کرا خدمت جانپرور تو روزی کرد
۳
ای ولینعمت احرار سوی نعمت و ناز
آز را داعی جود تو رهآموزی کرد
۴
با جهانی کفت آن کرد که با خاک و نبات
باد نوروزی و باران شبانروزی کرد
۵
فضلهٔ بزم توفراش به نوروز برفت
باغ را مایه به دست آمد و نوروزی کرد
۶
بخت پیروز ترا گنبد فیروزهٔ چرخ
تاقیامت سبب نصرت و پیروزی کرد
۷
زبدهٔ گوهر آن شاه که از گوشهٔ تخت
سالها گوهر تاجش فلکافروزی کرد
۸
پاسبانی جهان گر تو بگویی بکند
فتنه بیعدل کزین پیش جانسوزی کرد
۹
وز سراپردهٔ آن شاه کز انگشت نفاذ
ماه را پرده دری کرد و قبادوزی کرد
۱۰
از شب و روز میندیش که با تست بهم
آنکه از زلف شبی کرد و ز رخ روزی کرد
تصاویر و صوت


نظرات