
انوری
شمارهٔ ۱۹۷ - در تقاضای راتبه
۱
خداوندا تو میدانی که بنده
نیارد هیچ زحمت تا تواند
۲
ولیکن چون به چیزی حاجت افتد
ز گیتی مرجع دیگر نداند
۳
نیابد همتش از نفس رخصت
که از کس جز شما چیزی ستاند
۴
نه آن دامن کشیدست از تکبر
که گردون گرد منت برفشاند
۵
کم از بیتی بود وا و با
که گر امروز بر افلاک خواند
۶
بحمدا به اقبال خداوند
که بختش هرچه باید میچشاند
۷
فذلک چون تو کردی عزم جنبش
قرار کارها چونین نماند
۸
اگرچه راتب معهود بنده
اجل معتمد هر مه رساند
۹
تو آنی کز جفا و جور گردون
به یک صولت دلت بازش رهاند
۱۰
بمان در نعمت و شادی همه عمر
که آن نعمت بدین نعمت بماند
تصاویر و صوت



نظرات