
انوری
شمارهٔ ۲۱۰
۱
دوستی در سمر کتابی داشت
یک دو صفحه به پیش من برخواند
۲
که فلان شخص در فلان تاریخ
به یکی بیت بدرهای بفشاند
۳
وان دگر پادشه به یک نکته
عالمی را فراز تخت نشاند
۴
گفتم ای دوست نرهاتست این
این سخن بر زبان نشاید راند
۵
آخر این قوم عادیان بودند
که خود از نسلشان کسی بنماند
تصاویر و صوت


نظرات