
انوری
شمارهٔ ۲۳ - در طلب شراب گوید
۱
میر حیدر ایا که خیزد جود
از کف تو چو از شراب طرب
۲
دوستت انوری که نگشاید
جز به یادت ز دوستداری لب
۳
سه شبانروز شد که از مستی
باز نشناختست روز از شب
۴
جلبی چند بودهاند حریف
الفیه شلفیه تبار و نسب
۵
همه از آرزوی ... بزرگ
دست بر ... زنان که من یرغب
۶
من و تایی دو دیگران با من
مانده زین ... خوارگان به عجب
۷
همچنین باشد ارکند جودت
مدد خادمت به ماء عنب
تصاویر و صوت

نظرات