انوری

انوری

شمارهٔ ۲۶۲

۱

ای برادر پند من بشنو اگر خواهی صلاح

در معاش خویش بر قانون من کن یک مدار

۲

ور قرارت نیست بر گفتم یقین دان کز اسف

بر فوات آن نگردی ناصبور و بی قرار

۳

مرد باش و ترک زن کن کاندرین ایام ما

زن نخواهد هیچ مرد باتمیز و هوشیار

۴

باشد اندر اصل خود خر پس شود تصحیف حر

آنکه خواهد اصل هر اندوه مر تیماردار

۵

ور اسیر شهوتی باری کنیزک خر به زر

سروقدی ماه رویی سیم ساقی گلعذار

۶

این قدردانی که چون خیزی به وقت بامداد

روی مال خویش بینی نه روی وام دار

۷

ور به کس رغبت نداری برگذر زو برحقی

کاندرو یک نفع بینی و کدورت صد هزار

۸

شیوهٔ اهل زمانه پیش کن بگزین غلام

در حضر بی‌بی و خاتون در سفر اسفندیار

۹

بر زند از بهر تو دامن به وقت کاه زیر

بر زند خود را به صف کین به گاه کارزار

۱۰

روز و شب دوزندهٔ خصم و عدو باشد به تیر

سال ومه باشد جماع و بوسه را پیشت چو پار

۱۱

هم حریف و هم قرین و هم ندیم و هم رفیق

هم غلام و هم کنیزک هم پیاده هم سوار

۱۲

تا بود بر طبع تو باری بزی با سنگ و سیم

ور ز دل گردد مزاجت هست او زر عیار

تصاویر و صوت

دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۳۰۴
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۸۹

نظرات